۱۳۹۲ خرداد ۴, شنبه

رای بدهید اما نه مزدورانه


به عنوان یک بشر، شما بدون هیچ دوشواری و بر اساس حقوق اولیه بشر می توانید انتخاب کنید که را بدهید یا ندهید. می توانید انتخاب کنید که رای دادن خوب است یا بد. اگر نشستید فکر کردید که آیا رای دادن خوب است یا بد؟ و در نهایت به این نتیجه رسیدید که رای دادن شما وضعیت کشور را بهتر می کند و بعد از آن رای دادید. کار شما کاملا اخلاقی و صحیح است. فقط به آن دسته از عزیزانی که تنها برای مهر شناسنامه رای می دهند باید عرض کنم که متاسفانه شما مزدورید. مزدور یعنی کسی که برای گرفتن مزد، مقام یا شغل هر کاری را حتی بر خلاف میل باطنی اش انجام می دهد. 

شما حق دارید رای بدهید و هر آدم عاقلی هم می داند در ایران نمی توان یک تنه چزی را تغییر داد و برای خیلی ها مهر شناسنامه تضمین کننده نان شب زن و بچه شان است. ولی حداقل مزدور نباشید. به این فکر کنید که نان زن بچه تان را به چه قیمتی و از چه راهی بدست می آورید. شاید به نظر مسخره بیاید. شاید با خودتان فکر کنید من که دارم رای می دهم دیگر چه فرقی میکند. اما اینکه حداقل تاثیر عملتان را در نظر بگیرید خیلی مهم است و مسئولیت عمل تان را قبول کنید خیلی مهم است. شاید توانستید به آرامی شغل تان را عوض کنید یا حداقل فرزندانتان را به راهی هدایت کنید که مجبور به مزدوری در آینده نشوند. محمد نوری زاد در جایی در جواب اینکه چرا اینهمه سال سکوت کرده بود و چشمش را بروی این همه جنایت بسته بود گفته بود که چون نظام حقوقش را می داده و نمی توانسته به نظام نگاه منفی داشته باشد. از زبان خودش اینجا بشنوید. 


خیلی از بسیجی ها تنها برای یک ساندیس یا مبلغ جزیی یا وعده های بی اساس به کف خیابان رفتند و مردم را زدند. خودتان حساب کنید فرق کار شما با بسیجی ها چیست. شاید روزی از شما بخواهند که شما هم اسلحه به دست بگیرید و مردم را بکشید و گرنه اخراجتان می کنند. آیا باز هم نان شب زن و بچه تان توجیه مناسبی برای آدم کشتن است؟

کرمکی  

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

جنتی در حمایت از آنجلینا جولی مغز خود را از بدن خارج کرد



 پس از عمل شجاعانه خانم جولی در خارج کردن پستان هایشان برای جلوگیری از بروز سرطان سینه و جلب توجه جهانیان به معضل سرطان سینه، آقای جنتی که یکی از طرفداران پر و پا قرص این هنرپیشه هالییودی است تصمیم گرفت که یکی از اعضای بدنش را بدور بیاندازد. تیم پزشکی تنها پس از چند ثانیه بررسی تصمیم گرفتند که مغز آقای جنتی را از بدن وی خارج کنند. تیم پزشکی دلایل این تصمیم را به این شرح اعلام کردند. اولا مغز ایشان بی استفاده ترین عضو بدن شریف شان تشخیص داده شد و ثانیا به دلیل عدم فعالیت ذهنی امکان ابتلای مغز ایشان به عفونت بسیار بالا بوده. لازم به ذکر است که آقای جنتی پس از برداشت مغز بدون هیچ مشکلی به فعالیت روزمره شان ادامه می دهند.  

کرمکی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۸, شنبه

سوالهایی که باید از نامزدهای ریاست جمهوری پرسید



بر هیچ کس پوشیده نیست که چند ماه قبل از انتخابات رویکرد حکومت نسبت به مردم عوض می شود. گشت ارشاد کم رنگ تر می شود. یارانه ها را زودتر می دهند. مردم آزادی های بیشتری برای سوال پرسیدن پیدا می کنند. در این میان کاندیداها سعی می کنند علاوه بر اینکه همسو با رهبری باقی می مانند، پاسخ هایی برای نیاز های مردم در چارچوب جمهوری اسلامی پیدا کنند تا مردم به انتخابات علاقه مند شوند. 

عبور نامزدها از سد شورای نگهبان به این معنی است که حکومت تا حد زیادی به این افراد اعتماد دارد. برای مثال پاسخ حداد عادل به یک سوال را می توان به منزله پاسخ حکومت، خود خامنه ای و نزدیکان او مثل مجتبی به این سوالات دانست. حتی اگر می خواهیم انتخابات را تحریم کنیم، می توانیم از آزادی های نسبی استفاده کنیم و بخش های پنهان و فاسد حکومت را به چالش بکشیم. البته سوال ها باید به گونه ای پرسیده شود که نامزد ها به راحتی جواب های کلیشه ای و سر بالا ندهند. موارد پیشنهادی برای این سوال ها.  

1- بیکاری، فقر و اختلاف طبقاتی: جمهوری اسلامی با شعار حمایت از مستضعفان و مبارزه با مستکبران به پیروزی رسید، اما امروز پس از سی سال فقر و اختلاف طبقاتی به مراتب بیشتر از حکومت سابق شده است.

2- دژمن: سی سال است که ایران در موقعیت حساس و پیچ خطرناک قرار دارد. کی قرار است این پیچ خطرناک تمام شود.

3- منصور اسانلو و سندیکاهای کارگری: یک فعال کارگری که مجبور به ترک وطن شده است. چرا برخورد حکومت با تشکلات صنفی اینقدر خصمانه است و امکان شکل گیری و رشد را به آنها نمی دهد.

4- ستار بهشتی: اینکه در ایران وبلاگ نویسان امنیت ندارند و براحتی ممکن است کشته شوند. و پرونده ستار بهشتی بدون رسیدگی مختومه اعلام شد.

5- ندا آغاسلطان: در انتخابات قبلی کشته شد و پس از چهار سال همچنان به پرونده اش رسیدگی نشده.

6- کهریزک، حوادث انتخابات 88 و کوی دانشگاه: بعضی ها مثل قالیباف به حضور در این حوادث افتخار می کنند و بعضی ها هم آنها را انکار می کنند.  

7- تقلب در انتخابات: حکومت لفظ تقلب را رمز فتنه برای انتخابات 88 می دانست. از طرفی حکومت ترس از امکان تقلب توسط دولت در انتخابات پیش رو دارد. علت این تناقض چیست.

8- نهاد های تحت نظر رهبری: بخش عمده اقتصاد ایران خارج از کنترل رییس جمهور است و هیچ کس حق بررسی و رسیدگی به این حساب ها را ندارد. چگونه می توان نقش مردم را در اداره این بخش از اقتصاد افزایش داد.

9- فیلترینگ و قطع شدن اینترنت: هیچ گونه شفافیت در این زمینه وجود ندارد و هیچ کس در مورد آن پاسخگو نیست.  

10- دخالت نهاد های امنیتی و سپاه در زندگی مردم:  این دو مجموعه به راحتی به خصوصی ترین بخش های زندگی مردم وارد می شوند و کسی از گزند آنها در امان نیست.

11- روسیه و چین: اینکه چرا ایران اینچنین از این دو کشور حمایت می کند و به آنها باج می دهد. و این کشورها از ایران به خاطر مشکلاتی که با غرب دارد سو استفاده می کنند.

12- چرا رییس جمهور: وقتی که در جمهوری اسلامی همه می خواهند پیرو فرمایشات رهبر باشند. اصلا چرا انتخابات برگزار می شود. خود رهبر یکی را تعیین کند.خلاص

کرمکی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

من، انتخابات، امید تغییر

اثری از مانا نیستانی

چهار سال پیش، در همچین روزهایی بود. اوایل شب بود، داشتم می رفتم ونک. امید داشتم که میرحسین می تونه یه چیزهایی را عوض کنه. البته موسوی برای من و خیلی های دیگه انتخاب بین بد و بدتر بود. فکر می کردم اگه بریم توی خیابون، حکومت متوجه میشه که ما از وضع مملکت راضی نیستیم و تغییر می خواهیم. فکر می کردم که حکومت مجبور میشه فضا را بازتر کنه. 

رفیقم گفت کجا می ری؟
گفتم می رم ونک.
گفت که چی بشه؟

گفتم که حکومت بفهمه که ما ناراضی هستیم. بفهمه که ما از موسوی حمایت می کنیم. بفهمه که ما این میمون را قبول نداریم.

خندید و گفت: بیا بچه بشین سر درس هات. اینها همش سر کاریه. می خواهی بری که بشی سیاهی لشگر برای بازی سیاستمدارها. 

من عصبانی رفتم.

ته دلم فکر می کردم که با حمایت ما از موسوی، مردم امید پیدا می کنند، رای می دهند و اوضاع عوض می شود. بعد از انتخابات هم همه اعتراضات را رفتم. تمام تلاشم را کردم. توی فک و فامیل و در و همسایه با هر کی که طرفدار احمدی نژاد بود بحث می کردم و قانع شون می کردم که تقلب شده. برای اولین بار توی عمرم رفتم نماز جمعه. البته دلم نیومد که برم پشت سر رفسنجانی نماز بخونم. فقط سخنرانی را گوش دادم و بعدش قاطی مردم شعار دادیم. برای اولین بار توی عمرم نشستم سخنرانی خامنه ای را کامل گوش کردم که شاید بگوید تقلب شده یا حداقل اوضاع را آرام کند. اما مثل اینکه حکومت ما را پشم خودش هم حساب نمی کرد. مردم دنیا هم مرگ مایکل جکسون براشون مهمتر از آزادی خواهی میلیون ها ایرانی بود.   

رفیقم نشست توی خونه، درسش را خوند و اپلای کرد و الان توی یکی از بهترین دانشگاه های آمریکا داره درس می خونه. حقوق دانشجویی اش چند برابر بیشتر از بهترین حقوقیه که من می تونم توی ایران بگیرم.

من چی؟ خدا را شکر زنده ماندم و پدر و مادرم داغ جوونشون را ندیدند. بیکار نیستم و معتاد هم نشده ام. یک کار برای خودم دست و پا کردم و آب باریکه ای می رسه. ولی دیگه اشتباه چهار سال پیش را تکرار نمی کنم. بازیچه دست سیاستمدارهای کثیف ایران نمی شم. به نظرم اوضاع ایران به این راحتی ها عوض نمی شه. رای دادن یا رای ندادن من خیلی فرقی نمی کنه. حکومتی که قاضی القضاتش زمین خوار از آب در بیاد را نمیشه با رای دادن اصلاح کرد. البته امیدوارم که شرایط ایران به زودی رو به پیشرفت بگذاره. برای همین هم توی این وبلاگ می نویسم. امیدوارم موسوی هم به زودی توبه کند و برگردد سر نقاشی کشیدنش و به امید من و ما ننشیند که برای آزادیش کاری کنیم.  اون یکی اسمش چی بود؟ کروبی، فقط یادمه بعد تظاهرات بزرگ توی آزادی، دیدمش توی یک 405 نشسته بود بدون محافظ، اومد بیرون و چند کلمه برای مردم حرف زد و همراهش با زور چپوندش تو ماشین و رفتند. 

کرمکی   


۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

لیلا فروهر و نقش مار



مرغ سحر به جرات یکی از قدیمی ترین و پر طرفدارترین آثار موسیقی سنتی و ملی ایرانی است. خواننده های مختلفی این اثر را اجرا کرده اند و خواندن تاریخچه سروده شدن و اجرای این اثر ملی که بار سیاسی و اجتماعی زیادی دارد خالی از لطف نیست. یک شعر ساده اما پر معنی همراه با یک آهنگ ساده اما مبتنی بر اصول موسیقی دستگاهی ایرانی دست به دست هم دادند تا احساسات ایرانیان بعد از مشروطه و شرایط استبداد را به خوبی نشان دهد.
چند روز پیش اجرای مرغ سحر توسط لیلا فروهر را دیدم. خیلی عصبانی شدم. در ابتدا به نظرم آمد که موسیقی سنتی را مسخره کرده. ولی وقتی خوب فکر کردم دلیل عصبانیتم لیلا فروهر نبود. دلیلش این بود که ملتی شدیم که آنقدر موسیقی درست حسابی ندیدیم که از چنین اجرای ضعیفی خوشمان می آید. البته نباید جلوه های بصری فوق العاده این اجرا را نادیده گرفت. با خواندن کامنت های زیر ویدیو هم متوجه می شوید که بیشتر کسانی که شیفته این اثر شده اند از آرابش صحنه و صورت لیلا خوششان آمده است. برای اینکه متوجه منظورم شوید، چشمانتان را ببندید و به فقط به آهنگ گوش کنید. آهنگ نا منظم و خواننده ای که حتی ریتم آهنگ را بدرستی اجرا نمی کند چه برسد به نت های آهنگ. به عبارتی شنوندگان آهنگ را با چشمانشان شنیده اند. از همه اینها که بگذریم، لیلا فروهر بازیگر و شو من خوبیه و خیلی خوب توانسته نقش مار را به مردمی که گوششان موسیقی خوب نشنیده جا بزند.

لینک زیر یکی از جدید ترین اجراهای مرغ سحر است توسط نامجو و کیوسک.    


۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

انسانیت از نگاه دوربین در روسیه



تازگی ها کلیپ های ویدیویی زیادی از روسیه در یوتیوب دیده می شود. ظاهرا در روسیه مردم دوست دارند که بر روی داشبودر ماشین شان دوریبن نصب کنند. بیشتر این تصاویر شامل دعواهای خیابانی، تصادف ها و این اواخر شهاب سنگ های آسمانی هستند. در این کلیپ اثری از زد و خورد و دعوا نیست. با تماشای این تصاویر به همراه آهنگ ملایم آن، حس خوبی به آدم دست می دهد.